امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Hostility

hɑːˈstɪlət̬i hɒˈstɪləti
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    hostilities

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2
عداوت، خصومت، عملیات خصمانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Their hostility was intense.
- دشمنی آن دو شدید بود.
- The tourists encountered some hostility.
- جهانگردان با اعمال خصم‌آمیزی مواجه شدند.
- the outbreak of hostilities
- آغاز جنگ
- the end of hostilities
- پایان عملیات جنگی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hostility

  1. noun antagonism, meanness
    Synonyms:
    abhorrence aggression animosity animus antipathy aversion bad blood bellicosity belligerence bitterness detestation disaffection enmity estrangement grudge hatred ill will inimicality malevolence malice opposition rancor resentment spite spleen unfriendliness venom virulence war warpath
    Antonyms:
    agreeableness friendliness friendship gentleness kindness niceness

ارجاع به لغت hostility

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hostility» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/hostility

لغات نزدیک hostility

پیشنهاد بهبود معانی