شکل جمع:
venomsزهر، سم، زهر مار و عقرب و غیره، کینه، مسموم کردن، مسموم شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
This scorpion's venom is dangerous.
زهر این عقرب خطرناک است.
His statements were full of venom.
کینه و عداوت از حرفهای او میبارید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «venom» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/venom