امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Venom

ˈvenəm ˈvenəm
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    venoms

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun
زهر، سم، زهر مار و عقرب و غیره، کینه، مسموم کردن، مسموم شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- This scorpion's venom is dangerous.
- زهر این عقرب خطرناک است.
- His statements were full of venom.
- کینه و عداوت از حرف‌های او می‌بارید.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد venom

  1. noun poison; hating
    Synonyms:
    acidity acrimony anger bane bitterness contagion gall grudge hate hatred ill will infection malevolence malice maliciousness malignity rancor spite spitefulness spleen taint toxin virulence virus

ارجاع به لغت venom

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «venom» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/venom

لغات نزدیک venom

پیشنهاد بهبود معانی