گذشتهی ساده:
angeredشکل سوم:
angeredسومشخص مفرد:
angersوجه وصفی حال:
angeringخشم، غضب، عصبانیت، غیظ، برافروختگی، خلم
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Everyone was afraid of Tammerlane's anger.
همه از خشم تیمور لنگ میترسیدند.
His anger showed clearly in the way he slammed the door.
عصبانیت او در نحوهی محکم بستن در کاملاً مشخص بود.
خشمگین کردن، غضبناک کردن، عصبانی کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
My behavior used to anger Jahangir.
رفتار من جهانگیر را عصبانی میکرد.
He was a man easy to anger.
او مردی بود که میشد راحت خشمگینش کرد.
His being late angered the teacher greatly.
دیر آمدن او معلم را سخت برآشفت.
خشم فزاینده
لبریز از خشم، جوش آمدن از خشم
فوران خشم
خشم فروخورده، عصبانیت سرکوب شده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «anger» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/anger