آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Egg On

معنی egg on | جمله با egg on

phrasal verb

تحریک کردن، اغفال کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

They egged each other on to argue and to fight.

آن‌ها یکدیگر را به بحث و جدل تحریک کردند.

He continued to take off his clothes while the crowd egged him on.

همچنان که مردم او را تحریک می‌کردند، او به درآوردن لباسش ادامه داد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد egg on

ارجاع به لغت egg on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «egg on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/egg-on

لغات نزدیک egg on

پیشنهاد بهبود معانی