با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Whip Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
1- انگیزاندن، برانگیختن، تحریک و تهییج کردن، شورانیدن 2- (عامیانه - با سرعت و مهارت) تهیه کردن، آماده کردن، مهیا کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whip up

  1. verb incite, excite
    Synonyms: abet, agitate, arouse, compel, disturb, drive, foment, goad, hound, inflame, instigate, kindle, prick, prod, provoke, push, raise, set, set on, spur, start, stir, stir up, urge, work up
    Antonyms: discourage, dissuade

ارجاع به لغت whip up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whip up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/whip-up

لغات نزدیک whip up

پیشنهاد بهبود معانی