Whip Up

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

phrasal verb
1- انگیزاندن، برانگیختن، تحریک و تهییج کردن، شورانیدن 2- (عامیانه - با سرعت و مهارت) تهیه کردن، آماده کردن، مهیا کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد whip up

  1. verb incite, excite
    Synonyms:
    stir up stir excite arouse urge provoke instigate foment abet drive compel agitate spur push prod goad disturb inflame kindle raise work up hound set on set start prick
    Antonyms:
    discourage dissuade

ارجاع به لغت whip up

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «whip up» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/whip-up

لغات نزدیک whip up

پیشنهاد بهبود معانی