آخرین به‌روزرسانی:

Sic

sɪk sɪk

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective adverb

(such) چنین

adjective adverb

جست‌وجو کردن، علامت چاپی به معنی به‌عمد چنین نوشته شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He sicked his dog on me.

سگش را به من کیش کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sic

  1. verb urge to attack someone
    Synonyms:
    set

ارجاع به لغت sic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sic

لغات نزدیک sic

پیشنهاد بهبود معانی