شکل جمع:
furiesخشم، عصبانیت (شدید)
He threw the glass at me in fury.
با خشم شدید لیوان را به طرفم پرت کرد.
Nothing could abate his fury.
هیچچیز عصبانیت او را فرونمینشاند.
The Sound and the Fury is a novel by the American author William Faulkner.
خشم و هیاهو رمانی نوشتهی ویلیام فاکنر، نویسندهی آمریکایی، است.
(اساطیر یونان) الههی انتقام (با F بزرگ)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The townspeople feared the wrath of the Fury for their crimes against the innocent.
مردم شهر از خشم الههی انتقام به خاطر جنایاتشان علیه بیگناهان میترسیدند.
It is said that those who anger the fury will face a terrible fate.
گفته میشود کسانی که الههی انتقام را عصبانی میکنند با سرنوشتی وحشتناک روبهرو خواهند شد.
روح انتقامجو
To cross paths with the fury was to meet a fate worse than death.
تقابل با روح انتقامجو به معنای مواجهه با سرنوشتی بدتر از مرگ بود.
The fury's presence was felt in every shadow.
حضور روح انتقامجو در هر سایهای احساس میشد.
زن کینهتوز
The fury insulted.
زن کینهتوز بیاحترامی کرد.
It's best to steer clear of a spiteful woman's sharp tongue.
بهتر است از زبان تندوتیز زن کینهتوز دوری کنید.
شدت، خشونت، خشم (باد و طوفان و غیره)
the fury of the wind
شدت باد
This year, too, nature's fury was unleashed on the people of Bangladesh.
امسال هم، خشم طبیعت، دامنگیر مردم بنگلادش شد.
با نهایت خشم، با غیظ و اعراض
(عامیانه) دیوانهوار، بهشدت تمام
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «fury» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/fury