فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Turbulence

ˈtɜrːbjələns ˈtɜːbjələns

شکل جمع:

turbulences

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

آشفتگی، اغتشاش، آشوب، گردنکشی، تلاطم، عصیان، سرکشی، غوغا

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

wind turbulence

آشفتگی باد

The stock market experienced a period of turbulence.

بازار سهام یک دوره‌ی آشفتگی را تجربه کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

political turbulence

آشوب سیاسی

noun uncountable

چاله‌ی هوایی، تلاطم آب، تلاطم هوا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The plane hit a patch of turbulence.

هواپیما به یک چاله‌ی هوایی برخورد کرد.

The pilot warned the passengers to expect some turbulence during the flight.

خلبان به مسافران هشدار داد که در طول پرواز انتظار چاله‌ی هوایی را داشته باشند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد turbulence

  1. noun the condition of being physically agitated
    Synonyms:
    agitation commotion convulsion
  1. noun an interruption of regular procedure or of public peace
    Synonyms:
    disturbance disorder commotion uproar turmoil agitation stir fight fracas tumult havoc fury to-do flap frenzy upheaval turbulency bluster helter-skelter sturm und drang

ارجاع به لغت turbulence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «turbulence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/turbulence

لغات نزدیک turbulence

پیشنهاد بهبود معانی