فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Agitation

ˌædʒɪˈteɪʃn ˌædʒɪˈteɪʃn

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun

آشفتگی، اضطراب، تشویش، سراسیمگی، تهییج، انگیزش

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

in agitation and helplessness

در پریشان‌حالی و درماندگی

Ali looked at his watch in agitation.

علی با سراسیمگی به ساعتش نگاه کرد.

noun

بلوا، آشوب، تحریک عمومی، جار و جنجال

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد agitation

  1. noun shaking, mixing
    Synonyms:
    stirring shaking disturbance commotion turmoil unrest tossing mixing rocking turbulence discomposure churning upheaval tizzy

ارجاع به لغت agitation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «agitation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/agitation

لغات نزدیک agitation

پیشنهاد بهبود معانی