گذشتهی ساده:
blusteredشکل سوم:
blusteredسومشخص مفرد:
blustersوجه وصفی حال:
blusteringشکل جمع:
blustersبا سختی و شدت و سروصدا وزیدن (مثل باد)، پرسروصدا بودن، باد مهیب و سهمگین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The wind was blustering off the lake.
باد غرشکنان از جانب دریاچه میوزید.
The weather was cold and blustery.
هوا سرد و پر باد بود.
He blustered and said, "you have picked my pocket!"
او هارتوپورت کرد و گفت: «شماها جیبم را زدهاید!»
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bluster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bluster