آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Domineer

ˌdɑːməˈnɪr ˌdɒmɪˈnɪə

معنی domineer | جمله با domineer

verb - intransitive

سلطه‌جویی کردن، تحکم کردن، مستبدانه حکومت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

He tends to domineer.

او تمایل به سلطه‌گرایی دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد domineer

  1. verb oppress; assume authority
    Synonyms:
    dominate rule oppress bully intimidate tyrannize threaten menace prevail predominate boss around overbear bend swagger hector browbeat bulldoze reign run things run the show call the shots throw weight around push the buttons be in the saddle in the driver’s seat rule the roost lead by the nose keep under thumb kick around henpeck preponderate assume authority bluster

ارجاع به لغت domineer

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «domineer» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/domineer

لغات نزدیک domineer

پیشنهاد بهبود معانی