امر و نهی کردن، زور گفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They were tired of being bossed around.
آنها از امر و نهی شنیدن خسته شده بودند.
This new commander loves to boss around.
فرمانده جدید عاشق زورگویی است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «boss around» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/boss-around