امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Predominate

prɪˈdɑːməneɪt prɪˈdɒməneɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive verb - intransitive adjective
(نجوم) دارای نفوذ نجومی، قاطع بودن، نفوذ قاطع داشتن، مسلط بودن، چربیدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The views of the right wing predominate within the party.
- نظریات جناح راست در حزب حاکم شده است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد predominate

  1. verb be the most important, noticeable
    Synonyms:
    carry weight command dominate domineer get the upper hand govern hold sway manage outweigh overrule overshadow preponderate prevail reign rule tell

لغات هم‌خانواده predominate

  • verb - transitive
    predominate

ارجاع به لغت predominate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «predominate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/predominate

لغات نزدیک predominate

پیشنهاد بهبود معانی