تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
ساعت را خواندن، وقت روز را دانستن
(امریکا - عامیانه) راستی!، راست میگی!
(عامیانه) بگذار ببینم، بهتر است که، از من بشنو
از خطر جان به در بردن و برای دیگران گزارش دادن
(عامیانه) حرفت را باور نمیکنم!، دست از این حرفها بردار!
غیبت کسی را کردن، پشت سر کسی حرف زدن
(عامیانه) حرفهایت را باور نمیکنم!، کم دروغ بگو!
tell the truth and shame the devil
حتی اگر بهضررت تمام میشود راست بگو
آشکارا به همه اعلام کردن، به جهانیان گفتن
نمیتوان گفت، نمیتوان پیشبینی کرد
راستش را بخواهی (بخواهید)، راستی
(عامیانه) کاملاً موافقم!، نیازی به گفتن ندارد!، خودم بهتر میدانم!
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tell» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tell