گذشتهی ساده:
learnedشکل سوم:
learnedسومشخص مفرد:
learnsوجه وصفی حال:
learningدر انگلیسی بریتانیایی در حالت گذشتهی ساده و شکل سوم از learnt بهجای learned استفاده میشود.
یاد گرفتن، آموختن، بلد شدن، فرا گرفتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
These children are learning quickly.
این کودکان دارند بهسرعت یاد میگیرند.
She wants to learn photography.
او میخواهد عکاسی را یاد بگیرد.
Students learn scientific concepts in the lab.
دانشآموزان مفاهیم علمی را در آزمایشگاه میآموزند.
I taught and they learned.
من میآموزاندم (درس میدادم) و آنها یاد میگرفتند (فرا میگرفتند).
I am trying to learn Japanese.
دارم میکوشم ژاپنی بیاموزم.
learn humility ...
افتادگی آموز ...
to learn to swim
شنا بلد شدن
حفظ کردن، بهخاطر سپردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I learned all their phone numbers.
همهی شماره تلفنهای آنها را به خاطر سپردم.
The students were asked to learn the poem for the next class.
از دانشآموزان خواسته شد شعر را برای کلاس بعدی حفظ کنند.
Actors must learn their lines for a play quickly and accurately.
بازیگران باید دیالوگهای خود را برای نمایشنامه بهسرعت و با دقت حفظ کنند.
درس گرفتن، یاد گرفتن (در زمینهها اخلاقی)
He needs to learn that his actions have consequences.
او باید یاد بگیرد که اعمالش عواقبی دارند.
They will soon learn that honesty is the best policy.
آنها بهزودی خواهند آموخت که صداقت بهترین سیاست است.
We must learn from our mistakes to avoid repeating them.
ما باید از اشتباهات خود درس بگیریم تا از تکرار آنها جلوگیری کنیم.
After the incident, she learned to be more cautious.
پساز آن حادثه، او یاد گرفت که محتاطتر باشد.
باخبر شدن، پی بردن، دانستن، مطلع شدن
I learned of their marriage recently.
تازگی از ازدواج آنها خبر یافتم.
We were saddened to learn of her sudden illness.
از شنیدن خبر بیماری ناگهانی او ناراحت شدیم.
She was surprised to learn that her application had been accepted.
او از اینکه فهمید درخواستش پذیرفته شده است، شگفتزده شد.
We learned about the change in schedule just this morning.
ما همین امروز صبح از تغییر برنامه مطلع شدیم.
When I learned what had happened, It was too late.
وقتی که به آنچه روی داده بود پی بردم، دیگر دیر شده بود.
What have you learned about this matter?
دربارهی این قضیه چه میدانی؟
از اشتباهات خود پند بگیر!
درس عبرت گرفتن
چموخم کاری را یاد گرفتن، با روال کاری آشنا شدن، فوتوفن کاری را یاد گرفتن، اصول و قاعدهی چیزی را یاد گرفتن
those who don't learn from the past are condemned to repeat it
آنان که از تاریخ درس نمیآموزند محکوم به تکرار آن هستند
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «learn» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/learn