جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.
فهرست
فهرست
ورود یا ثبتنام
جستوجو
نرمافزارها
نرمافزار اندروید
اطلاعات بیشتر
نرمافزار iOS
اطلاعات بیشتر
راهنما
تماس با ما
دربارهی ما
لغات جستوجو شده
وبلاگ
معنی و نمونهجملهها
Leapfrog
-froːɡ / / -frɑːɡ
ˈliːpfrɒɡ
آخرین بهروزرسانی:
۲۴ مرداد ۱۳۹۹
Noun
Verb - intransitive
Adverb
بازی جفتک چارکش، با جستوخیز حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر به نوبت جلو زدن، گریز زدن، گرهگره حرکت کردن
- They leapfrogged over our defensive lines.
- آنان از روی خطوط دفاعی ما رد شدند.
- Students leapfrogged from university to university.
- دانشجویان مرتب دانشگاه خود را تغییر میدادند.
پیشنهاد و بهبود معانی
تبلیغات
(تبلیغات را حذف کنید)
لغات نزدیک leapfrog
-
leap year
-
leaped
- leapfrog
-
leapt
-
learn
پیشنهاد و بهبود معانی
دریافت فست دیکشنری از طریق اپاستور
دانلود مستقیم فست دیکشنری