Leapfrog

-froːɡ / / -frɑːɡ ˈliːpfrɒɡ
آخرین به‌روزرسانی:
  • Noun Verb - intransitive Adverb
    بازی جفتک چارکش، با جست‌وخیز حرکت کردن، جفتک چارکش کردن، از یکدیگر به‌ نوبت جلو زدن، گریز زدن، گره‌گره حرکت کردن
    • - They leapfrogged over our defensive lines.
    • - آنان از روی خطوط دفاعی ما رد شدند.
    • - Students leapfrogged from university to university.
    • - دانشجویان مرتب دانشگاه خود را تغییر می‌دادند.
پیشنهاد و بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

لغات نزدیک leapfrog

پیشنهاد و بهبود معانی