به خاطر سپردن، حفظ کردن، از بر کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I always commit important phone numbers to memory.
همیشه شماره تلفنهای مهم را به خاطر میسپارم.
It's difficult to commit all the details of a long book to memory.
از بر کردن تمام جزئیات کتاب طولانی سخت است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «commit to memory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/commit-to-memory