امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Learning

    ˈlɜrːnɪŋ ˈlɜːnɪŋ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      learned

    • شکل سوم:

      learned

    • سوم‌شخص مفرد:

      learns

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable B2
    فراگیری، معرفت، دانش، یادگیری، اطلاع، فضل و کمال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - the learning of foreign languages
    - یادگیری زبان‌های خارجی
    - Book learning is not enough.
    - دانش کتابی کافی نیست.
    - He impressed everyone with his learning.
    - او با دانش خود همه را تحت‌تأثیر قرار داد.
    - human learning
    - دانش بشری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد learning

    1. noun education, knowledge
      Synonyms: acquirements, attainments, culture, erudition, information, letters, literature, lore, research, scholarship, schooling, science, study, training, tuition, wisdom
      Antonyms: ignorance

    لغات هم‌خانواده learning

    ارجاع به لغت learning

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «learning» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/learning

    لغات نزدیک learning

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند