فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Opinion
əˈpɪnjən
əˈpɪnjən
شکل جمع:
opinionsمعنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
noun
B1
نظر، عقیده، نظریه، نگریه، رأی، اندیشه، گمان، باور، پندار
political opinions
نظریات سیاسی
What is your opinion about this book?
نظر شما درباره‌ی این کتاب چیست؟
نمونه‌جمله‌های بیشتر
I am more interested in facts than in different people's opinions.
من به واقعیات بیشتر اهمیت می‌دهم تا نظریات اشخاص مختلف.
noun
نظر خبره، نظر کارشناس، عقیده‌ی اهل فن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
we must get a dentist's opinion.
بایستی از یک دندان‌پزشک نظرخواهی کنیم.
noun
نظر مردم (افکار عمومی)
opinion is swinging in his favor.
نظر مردم دارد به نفع او تغییر می‌کند.
مترادف و متضاد opinion
-
noun beliefSynonyms:idea feeling view notion thought assumption supposition guess conclusion judgment impression estimation estimate conception theory presumption viewpoint attitude persuasion inference supposition hypothesis conjecture speculation thesis postulate sentiment inclination fancy surmise suspicion say-so slant take point of view mind reaction eye assessment theorem imagining presuppositionAntonyms:truth reality
Collocations
عقیده داشتن که، براین نظر بودن که
have a good (or bad or high or low) opinion of someone
درباره‌ی کسی نظر خوب (یا بد یا عالی یا پست) داشتن
ارجاع به لغت opinion
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «opinion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/opinion
لغات نزدیک opinion
- - opiate
- - opine
- - opinion
- - opinionated
- - opinionative