پیشپندار، فرض قبلی، پیشانگاری، پیشزمینه، پیشفرض
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
His theory challenges the presupposition that evolution works at a constant rate.
نظریهی او این فرض قبلی را به چالش میکشد که تکامل با سرعت ثابتی جلو میرود.
Her argument relies on the presupposition that all participants are equally informed.
استدلال او بر این پیشفرض تکیه میکند که همهی شرکتکنندگان بهطور یکسان مطلع هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «presupposition» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/presupposition