شکل جمع:
theoriesنظریه، فرضیه، تئوری، دیدگاه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی ۵۰۴ واژهی ضروری
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Although it's just a theory, it makes a lot of sense based on the evidence.
هرچند این فقط نظریه است، اما با توجه به شواهد منطقی به نظر میرسد.
Her theory is that stress is the main cause of the disease.
دیدگاه او این است که استرس، عامل اصلی این بیماری است.
the theory of evolution
نظریهی تکامل
the theory of relativity
نظریهی نسبیت
از نظر دیدمان، بهطور تئوریک
نظریهی شتاب
پیشنهاد یک نظریه
مطرح کردن یک نظریه، پیشنهاد دادن یک نظریه
به چالش کشیدن یک نظریه/زیر سوال بردن یک نظریه
پایبند بودن به نظریه، موافق بودن با نظریه
آزمودن یک نظریه، امتحان کردن یک نظریه
نظریه پردازی کردن / فرموله کردن یک نظریه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «theory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/theory