امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Theorize

ˈθɪraɪz ˈθɪəraɪz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

verb - intransitive
نگرش‌گری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه به‌وجود آوردن، فرضیه‌ای بنیاد نهادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد theorize

  1. verb hypothesize
    Synonyms:
    conjecture formulate guess project propound speculate submit suggest suppose think
    Antonyms:
    prove

لغات هم‌خانواده theorize

  • verb - intransitive
    theorize

ارجاع به لغت theorize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «theorize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/theorize

لغات نزدیک theorize

پیشنهاد بهبود معانی