آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Theorize

ˈθɪraɪz ˈθɪəraɪz

معنی theorize

verb - intransitive

نگرش‌گری کردن، استدلال نظری کردن، تحقیقات نظری کردن، فرضیه به‌وجود آوردن، فرضیه‌ای بنیاد نهادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد theorize

لغات هم‌خانواده theorize

  • verb - intransitive
    theorize

ارجاع به لغت theorize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «theorize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/theorize

لغات نزدیک theorize

پیشنهاد بهبود معانی