Presentiment

prɪˈzentəmənt prɪˈzentəmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
عقیده قبلی نسبت به چیزی، احساس وقوع امری از پیش، روشن‌بینی قبلی، دلهره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد presentiment

  1. noun anticipation, expectation
    Synonyms: apprehension, apprehensiveness, discomposure, disquietude, disturbance, fear, feeling, feeling in bones, foreboding, forecast, forethought, funny feeling, handwriting on wall, hunch, intuition, misgiving, perturbation, premonition, prenotion, presage, sinking feeling, vibes, worriment

ارجاع به لغت presentiment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «presentiment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/presentiment

لغات نزدیک presentiment

پیشنهاد بهبود معانی