فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Intuition

-tu- / / -tju- ˌɪntjuˈɪʃn

شکل جمع:

intuitions

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C2

درک مستقیم، انتقال، کشف، دریافت ناگهانی، فراست، بصیرت، بینش، شهود، اشراق

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

I knew by intuition that it was time to act.

به من الهام شده بود که هنگام عمل فرارسیده است.

my intuitions have led me to conclude that...

احساس من مرا به این نتیجه رسانده است که ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intuition

  1. noun insight
    Synonyms:
    perception discernment understanding penetration feeling hunch inspiration instinct sense presentiment premonition divination foreknowledge clairvoyance second sight sixth sense ESP innate knowledge nose perceptivity gut reaction
    Antonyms:
    reason reasoning knowledge

ارجاع به لغت intuition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intuition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intuition

لغات نزدیک intuition

پیشنهاد بهبود معانی