شکل جمع:
provisionsتهیه، توشه، تدارک
the provision of a playground for the children
فراهمسازی زمین بازی برای کودکان
The provision of free speech is one of the signs of social progress.
تأمین آزادی بیان یکی از نشانههای پیشرفت اجتماعی است.
The orphans were cast upon the world without provision.
یتیمان را بدون ملجاء به دست روزگار سپردند.
a provision merchant
فروشندهی خواربار
We were running out of water and provisions.
آب و خواربار ما داشت تمام میشد.
شرط، بند، ماده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He agreed to go to Zahedan with the provision that they would give him a house and a driver.
او قبول کرد که به زاهدان برود، به شرط آنکه به او خانه و راننده بدهند.
according to the provisions of the contract ...
طبق مواد پیشبینیشده در قرارداد ...
مهیا کردن، تدارک دیدن
to provision an army
آذوقه رساندن به قشون
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «provision» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/provision