آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Provision

prəˈvɪʒn prəˈvɪʒn

معنی provision | جمله با provision

noun countable C1

تهیه، توشه، تدارک

the provision of a playground for the children

فراهم‌سازی زمین بازی برای کودکان

The provision of free speech is one of the signs of social progress.

تأمین آزادی بیان یکی از نشانه‌های پیشرفت اجتماعی است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The orphans were cast upon the world without provision.

یتیمان را بدون ملجاء به دست روزگار سپردند.

a provision merchant

فروشنده‌ی خواربار

We were running out of water and provisions.

آب و خواربار ما داشت تمام می‌شد.

noun countable

شرط، بند، ماده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

He agreed to go to Zahedan with the provision that they would give him a house and a driver.

او قبول کرد که به زاهدان برود، به شرط آنکه به او خانه و راننده بدهند.

according to the provisions of the contract ...

طبق مواد پیش‌بینی‌شده در قرارداد ...

verb - transitive

مهیا کردن، تدارک دیدن

to provision an army

آذوقه رساندن به قشون

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد provision

  1. noun supplies, supplying
    Synonyms:
    Antonyms:

لغات هم‌خانواده provision

ارجاع به لغت provision

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «provision» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/provision

لغات نزدیک provision

پیشنهاد بهبود معانی