آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۳ آذر ۱۴۰۴

    Qualification

    ˌkwɑːləfəˈkeɪʃn ˌkwɒlɪfɪˈkeɪʃn

    شکل جمع:

    qualifications

    معنی qualification | جمله با qualification

    noun countable B1

    مدرک، گواهی‌نامه (نشان‌دهنده‌ی پایان دوره‌ی آموزشی یا داشتن مهارت‌های لازم)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    The job advertisement requires a qualification in computer programming.

    در این آگهی استخدام به الزامی بودن مدرک برنامه‌نویسی کامپیوتر اشاره شده است.

    She proudly displayed her qualification on the wall.

    او گواهی‌نامه‌ی خود را با افتخار روی دیوار نشان داد.

    noun countable uncountable B2

    صلاحیت، شایستگی، قابلیت، توانمندی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    One of his qualifications to lead the project is his proven ability to solve complex problems.

    یکی از قابلیت‌های او برای هدایت پروژه، توانایی اثبات‌شده‌اش در حل مسائل پیچیده است.

    Physical fitness is a key qualification for people who want to work in this field.

    آمادگی جسمانی، توانمندی مهمی برای افرادی است که می‌خواهند در این حوزه کار کنند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the necessary qualifications for those volunteering to become pilots

    صلاحیت‌های لازم برای داوطلبان خلبانی

    a man of unusual scientific and moral qualifications

    مردی با شایستگی‌های علمی و اخلاقی فوق‌العاده

    the qualification of a Scandinavian nation

    ویژگی‌های یک ملت اسکاندیناوی

    noun uncountable C1

    ورزش صعود، راهیابی، حضور (در رقابت اصلی)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    His qualification for the marathon was a result of months of intense training.

    راهیابی او به ماراتن، نتیجه‌ی ماه‌ها تمرین شدید بود.

    The team's qualification for the championship game was a thrilling moment for their fans.

    حضور این تیم در بازی قهرمانی، لحظه‌ی هیجان‌انگیزی برای هوادارانش بود.

    noun countable

    شرط، قید (لازم)

    I support this plan with the qualification that the cost be reduced.

    با این نقشه به‌ شرطی‌ که از هزینه‌ی آن کاسته شود، موافقم.

    The plan was approved without qualification.

    طرح بدون قید و شرط پذیرفته شد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد qualification

    1. noun ability, aptitude
      Synonyms:
      capability capacity competence skill attribute quality aptitude fitness experience adequacy suitability suitableness eligibility qualifiedness accomplishment endowment goods makings stuff might what it takes
      Antonyms:
      inability lack inaptitude disqualification
    1. noun requirement, restriction
      Synonyms:
      need condition requisite essential limitation provision stipulation criterion prerequisite restriction exception reservation allowance contingency proviso caveat modification objection postulate

    لغات هم‌خانواده qualification

    noun
    qualification, disqualification, qualifier
    adjective
    qualified, disqualified
    verb - transitive
    qualify, disqualify

    سوال‌های رایج qualification

    شکل جمع qualification چی میشه؟

    شکل جمع qualification در زبان انگلیسی qualifications است.

    ارجاع به لغت qualification

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «qualification» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/qualification

    لغات نزدیک qualification

    • - quaky
    • - quale
    • - qualification
    • - qualified
    • - qualifier
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    whisperer whether or not vet vocal tract venerableness v used ural exhaust unite in that case oval no matter any way you slice it upcoming غلبه غلو کردن قلوه‌سنگ قیلوله فغان صلیب حوالی حواله گل گوشت چرخ‌کرده بیغوله قیل‌وقال قدر قرابت غربت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.