امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Suitability

ˌsuːt̬əˈbɪlət̬i ˌsuːtəˈbɪləti / / ˌsjuː-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun C1
درخور بودن، تناسب، شایستگی، برازندگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد suitability

  1. noun The quality or state of being eligible
    Synonyms: eligibility, fitness, qualification, suitableness, worthiness
  2. noun The quality of having the properties that are right for a specific purpose
    Synonyms: appropriateness, rightness, suitableness, agreement
    Antonyms: unsuitability

ارجاع به لغت suitability

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «suitability» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/suitability

لغات نزدیک suitability

پیشنهاد بهبود معانی