آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
    آخرین به‌روزرسانی:

    Rightness

    ˈraɪtnəs ˈraɪtnəs

    معنی rightness

    noun

    صحت، درستی

    noun

    شایستگی

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    noun

    حقانیت، سزاواری

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rightness

    1. noun the quality or state of being morally sound
      Synonyms:
      good goodness virtue morality righteousness uprightness rectitude probity virtuousness
    1. noun the moral quality of a course of action
      Synonyms:
      morality ethic righteousness propriety ethicality ethicalness rightfulness
    1. noun freedom from error
      Synonyms:
      accuracy precision correctness exactness exactitude preciseness accurateness justness nicety
      Antonyms:
      wrongness incorrectness inappropriateness
    1. noun appropriate conduct; doing the right thing
      Synonyms:
      appropriateness
    1. noun according with conscience or morality
      Antonyms:
      wrongness

    لغات هم‌خانواده rightness

    ارجاع به لغت rightness

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rightness» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rightness

    لغات نزدیک rightness

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    dope carry-cot bassinet final whistle man of the match group stage long ball short ball sliding tackle the away goals rule the Champions League soccer ball penalty box goal kick the offside rule کاهو شیاف کلاغ بیمه سکانس انتگرال رختخواب مادرزن گلابی مهندس گلدان ترازو انجیر دنیا آسمان