آیکن بنر

تا 40% تخفیف یلدایی

تا 40% تخفیف یلدایی

خرید یا تمدید
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱ مهر ۱۴۰۴

    Rightful

    ˈraɪtfl ˈraɪtfl

    معنی rightful | جمله با rightful

    adjective

    ذی‌حق، محق، مشروع، حقیقی، دارای استحقاق

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    a rightful decision

    تصمیم منصفانه

    the rightful rank

    مقام (یا رتبه‌ی) سزاوار

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the rightful owner of this house

    مالک قانونی این خانه

    They entered the hall in the rightful order.

    به ترتیب شایسته وارد تالار شدند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rightful

    1. adjective legitimate
      Synonyms:
      real true fair right valid legal honest proper lawful fitting suitable deserved merited official authorized appropriate applicable requisite ethical just moral legit fit apt befitting principled orthodox permitted virtuous bona fide on the level noble kosher right-minded on the up and up holding water condign canonical card-carrying moralistic twenty-four carat
      Antonyms:
      illegal incorrect wrongful illegitimate

    لغات هم‌خانواده rightful

    noun
    right, rightness, righteousness
    adjective
    right, righteous, rightful
    verb - transitive
    right
    adverb
    right, rightly, rightfully, righteousness, righteously

    سوال‌های رایج rightful

    معنی rightful به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «rightful» در زبان فارسی به «حقّ‌دار، محق، مشروع یا قانونی» ترجمه می‌شود.

    این واژه به چیزی یا کسی اشاره دارد که به دلیل قانون، انصاف، قرارداد یا اصول اخلاقی دارای حق یا جایگاه مشخصی است و دیگران نمی‌توانند آن را به‌طور ناعادلانه از او سلب کنند. «Rightful» معمولاً در زمینه‌های حقوقی، اجتماعی یا شخصی به کار می‌رود و بار معنایی تأکیدی بر عدالت و مشروعیت دارد.

    در زمینه حقوقی، «rightful» می‌تواند به مالکیت قانونی اشاره داشته باشد. به عنوان مثال، مالک حقیقی یک ملک یا دارایی، کسی است که سند یا مدرک قانونی مالکیت آن را دارد و بنابراین مالک «rightful» محسوب می‌شود. استفاده از این واژه در قراردادها، دعاوی قانونی و اسناد رسمی اهمیت ویژه‌ای دارد، زیرا تأکید بر مشروعیت و رعایت حقوق مالکیت دارد و از بروز اختلافات احتمالی جلوگیری می‌کند.

    در حوزه اجتماعی و اخلاقی، «rightful» به معنای حق و حقوقی است که از نظر انصاف و عدالت به فرد تعلق دارد. این کاربرد فراتر از قوانین رسمی است و به اصول اخلاقی و رعایت حقوق انسانی مرتبط می‌شود. برای مثال، کسی که سهمی از منابع، پاداش یا جایگاه اجتماعی را بر اساس تلاش، شایستگی یا معیارهای منصفانه به دست آورده باشد، مالک «rightful» آن محسوب می‌شود.

    استفاده از واژهٔ «rightful» همچنین می‌تواند در زمینه‌های تاریخی یا فرهنگی به کار رود. به عنوان نمونه، اعضای یک خانواده یا نسل ممکن است میراث یا مقام خاصی را به عنوان «rightful» خود بدانند، به این معنا که این حق به دلیل سنت، تاریخ یا شایستگی به آنها تعلق دارد. این مفهوم به درک ارزش حقوق و احترام به اصول عدالت در طول زمان کمک می‌کند.

    «rightful» نمایانگر مشروعیت، عدالت و احترام به حقوق است. این واژه نه تنها در متون حقوقی و رسمی، بلکه در زندگی روزمره نیز اهمیت دارد، زیرا تشخیص و رعایت حقوق مشروع افراد و گروه‌ها، پایه‌ای برای ایجاد تعاملات عادلانه و هماهنگ در جامعه است و نشان‌دهندهٔ احترام به قانون و اصول انسانی می‌باشد.

    ارجاع به لغت rightful

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «rightful» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rightful

    لغات نزدیک rightful

    • - righteousness
    • - righter
    • - rightful
    • - rightfully
    • - rightfulness
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    sole gyration required scribbler oleato carrot and stick add fuel to the fire crookery crooked linger chess fiend secondary Seattle seasoning غاز تزویر مضیقه ترغیب کردن مقدونیه مغایرت مقاربت مغایر مقیم مغازله مقاوله نامه مذاکره مذاکره کردن تزکیه ذکاوت
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.