ذیحق، محق، مشروع، حقیقی، دارای استحقاق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a rightful decision
تصمیم منصفانه
the rightful rank
مقام (یا رتبهی) سزاوار
the rightful owner of this house
مالک قانونی این خانه
They entered the hall in the rightful order.
به ترتیب شایسته وارد تالار شدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rightful» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rightful