معنی card-carrying به فارسی

جاوا اسکریپت در مرورگر شما غیر فعال است و برای استفاده از تمام امکانات فست دیکشنری باید آن را فعال کنید.

ˈkɑːrdˈkæriɪŋ kɑːdˈkærɪɪŋ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

عضو رسمی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

- a card-carrying member of the party

- عضو رسمی حزب

- a card-carrying pacifist

- صلح‌جوی دو آتشه

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت card-carrying

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

معنی لغت «card-carrying» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/card-carrying

لغات نزدیک card-carrying

پیشنهاد بهبود معانی

اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

tie sheep horse road fish bucket chip can leg ice skiing bullet square back board bush gold return