با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Legit

    ləˈdʒɪt ləˈdʒɪt
    آخرین به‌روزرسانی:

    توضیحات

    همچنین می‌توان در معنای اول از legitimate به‌ جای legit استفاده کرد.

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    adjective informal
    مشروع، قانونی، حلال

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام
    - I found a legit website to buy vintage clothing from.
    - من یک وب‌سایت قانونی برای خرید لباس‌های سبک قدیمی پیدا کردم.
    - The company offers legit products that have been thoroughly tested.
    - این شرکت محصولات قانونی را ارائه می‌دهد که به‌طور کامل آزمایش شده‌اند.
    adverb informal
    انگلیسی آمریکایی واقعاً، خدایی
    - Did you see that car crash? It was legit jaw-dropping.
    - آن تصادف را دیدی؟ واقعاً شوکه‌کننده بود.
    - That concert was legit amazing!
    - آن کنسرت واقعاً شگفت‌انگیز بود!
    adjective informal
    بسیار خوب، عالی، چشمگیر، فوق‌العاده
    - She has a legit talent for singing.
    - او استعدادی عالی در خوانندگی دارد.
    - His artwork is legit impressive.
    - آثار هنری او فوق‌العاده است.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد legit

    1. adjective Within, allowed by, or sanctioned by the law
      Synonyms: innocent, lawful, legal, legitimate, licit

    ارجاع به لغت legit

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «legit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/legit

    لغات نزدیک legit

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند