فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

بازار به انگلیسی

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

محل خرید و فروش

فونتیک فارسی

baazaar
اسم

bazaar, market, shopping center, marketplace, mall, mart, plaza, arcade, rialto, emporium, agora, fair

خرید در بازار سخت است؛ چون مردم مرتب به آدم تنه می‌زنند.

It is hard to shop in the bazaar because the people keep barging into you.

بازار، مجتمع مغازه‌ها، مرکز خرید

a shopping center

نرخ، خرید و فروش

فونتیک فارسی

baazaar
اسم

market, market conditions

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

به‌‌دلیل کسادی بازار، کارخانه پیشنهاد بیکارسازی 50 کارگر را داده است.

Because of the slow markets, the factory has suggested the layoff of fifty workers.

بازار رو به نزول و بازار رو به ترقی

a bear market and a bull market

نمونه‌جمله‌های بیشتر

بازار شایعات گرم است.

Rumors are afloat.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بازار

  1. مترادف:
    بازارچه بازارگاه بازارگه تیمچه راسته رسته سوق
    متضاد:
    میدان

ارجاع به لغت بازار

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بازار» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بازار

لغات نزدیک بازار

پیشنهاد بهبود معانی