امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Licit

ˈlɪsɪt ˈlɪsɪt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

adjective
مشروع، حلال، قانونی، روا، مجاز، حراج، فروش از طریق مزایده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد licit

  1. adjective Within, allowed by, or sanctioned by the law
    Synonyms: lawful, legal, legitimate, innocent, authorized, licensed, legit, permissible, sanctioned
    Antonyms: illicit

ارجاع به لغت licit

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «licit» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/licit

لغات نزدیک licit

پیشنهاد بهبود معانی