فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Sanctioned

سوم‌شخص مفرد:

sanctions

وجه وصفی حال:

sanctioning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

تصویب‌شده، تصدیق‌شده، تأییدشده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The scheme was sanctioned by the court.

دادگاه طرح را تصویب کرده است.

religiously sanctioned

مورد تأیید مذهب

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sanctioned

  1. adjective authorized
    Synonyms:
    allowed approved permitted accepted licensed confirmed okayed empowered accredited warranted

Collocations

sanctioned rights

حقوق اساسی، حقوق اصلی

ارجاع به لغت sanctioned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sanctioned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sanctioned

لغات نزدیک sanctioned

پیشنهاد بهبود معانی