با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Sanctioned

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    sanctions
  • وجه وصفی حال:

    sanctioning

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • adjective
    تصویب‌شده، تصدیق‌شده، تأییدشده
    • - The scheme was sanctioned by the court.
    • - دادگاه طرح را تصویب کرده است.
    • - religiously sanctioned
    • - مورد تأیید مذهب
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sanctioned

  1. adjective authorized
    Synonyms: accepted, accredited, allowed, approved, confirmed, empowered, licensed, okayed, permitted, warranted

Collocations

ارجاع به لغت sanctioned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sanctioned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sanctioned

لغات نزدیک sanctioned

پیشنهاد بهبود معانی