فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Sandbag

    ˈsændbæɡ ˈsændbæɡ
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • گذشته‌ی ساده:

      sandbagged

    • شکل سوم:

      sandbagged

    • سوم‌شخص مفرد:

      sandbags

    • وجه وصفی حال:

      sandbagging

    • شکل جمع:

      sandbags

    معنی

    noun verb - transitive adverb
    کیسه شن، گونی پر از شن، (با کیسه شن) ایجاد استحکامات دفاعی کردن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد sandbag

    1. verb compel by coercion, threats, or crude means
      Synonyms:
      railroad dragoon
    1. verb hit something or somebody as if with a sandbag
      Synonyms:
      stun

    ارجاع به لغت sandbag

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «sandbag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sandbag

    لغات نزدیک sandbag

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه