با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Applicable

əˈplɪkəbl / / ˈæplɪkəbl əˈplɪkəbl / / ˈæplɪkəbl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more applicable
  • صفت عالی:

    most applicable

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
کاربست‌پذیر، قابل اطلاق، قابل تعمیم، قابل تسری، قابل اعمال، قابل اجرا، صادق، مناسب، مرتبط

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- This discount is applicable to all online purchases.
- این تخفیف برای کلیه‌ی خریدهای اینترنتی اعمال می‌شود.
- The title "professor" is not applicable to all teachers.
- عنوان «استاد» به همه‌ی معلم‌ها اطلاق نمی‌شود.
- We need applicable solutions for this problem.
- ما برای این مشکل به راه‌حل‌هایی قابل اجرا نیاز داریم.
- This method is not applicable in every situation.
- این روش در هر شرایطی کاربست‌پذیر نیست.
- The rules are applicable to all participants in the competition.
- این قوانین برای تمامی شرکت‌کنندگان مسابقه صادق است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد applicable

  1. adjective appropriate or relevant; applying or capable of being applied
    Synonyms: applicative, applicatory, apposite, apropos, apt, associable, befitting, felicitous, fit, fitting, germane, kosher, legit, material, on target, on the button, on the nose, pertinent, relevant, right on, suitable, suited, that’s the idea, that’s the ticket, to the point, to the purpose, useful
    Antonyms: inapplicable, inappropriate, unsuitable

لغات هم‌خانواده applicable

ارجاع به لغت applicable

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «applicable» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/applicable

لغات نزدیک applicable

پیشنهاد بهبود معانی