با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Germane

dʒɜrːˈmeɪn dʒɜːˈmeɪn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
وابسته، مربوط، منتسب، خویش و قوم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- What you say is not germane to the question.
- آنچه شما می‌گویید، ربطی به موضوع ندارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد germane

  1. adjective appropriate
    Synonyms: ad rem, akin, allied, applicable, applicative, applicatory, apposite, apropos, apt, cognate, connected, fitting, kindred, kosher, legit, material, on target, on the button, on the nose, pertinent, proper, related, relating, relevant, right on, suitable, that’s the ticket, to the point, to the purpose
    Antonyms: improper, inappropriate, irrelevant, unfitting, unrelated, unsuitable

ارجاع به لغت germane

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «germane» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/germane

لغات نزدیک germane

پیشنهاد بهبود معانی