فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Germanic

dʒərˈmænɪk dʒɜːˈmænɪk

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective

آلمانی، ژرمن، ژرمنی، توتنیک، وابسته به آلمان

The Germanic tribes played a significant role in European history.

قبایل آلمانی نقش مهمی در تاریخ اروپا داشتند.

The museum showcased Germanic artifacts from ancient times.

در این موزه آثار ژرمنی دوران باستان به نمایش گذاشته شد.

noun

زبان‌شناسی زبان ژرمنی، زبان ژرمانیک (شاخه‌ای از خانواده‌ی زبان‌های هندواروپایی که شامل آلمانی، انگلیسی و سوئدی است)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The Germanic influence is evident in many modern English words.

تأثیر زبان‌های ژرمنی بر بسیاری از کلمات مدرن زبان انگلیسی مشهود است.

His interest in the Germanic language sparked a passion for linguistics.

علاقه‌ی او به زبان ژرمانیک شورواشتیاق او را برای زبان‌شناسی برانگیخت.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد germanic

  1. adjective of or pertaining to the ancient Teutons or their languages; typical of German people or things
    Synonyms:
    teutonic
  1. noun a branch of the Indo-European family of languages; members that are spoken currently fall into two major groups: Scandinavian and West Germanic
    Synonyms:
    Germanic language

ارجاع به لغت germanic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «germanic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/germanic

لغات نزدیک germanic

پیشنهاد بهبود معانی