امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cognate

ˈkɑːɡneɪt ˈkɒɡneɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    cognates

معنی

noun adjective
هم‌ریشه، هم‌جنس، واژه هم‌ریشه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cognate

  1. adjective alike, associated
    Synonyms:
    affiliated agnate akin allied analogous comparable connate connatural connected consanguine general generic incident kindred like related same similar universal
    Antonyms:
    disassociated dissimilar unalike unallied unconnected unlike

ارجاع به لغت cognate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cognate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cognate

لغات نزدیک cognate

پیشنهاد بهبود معانی