آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Cognation

kɑːɡˈneɪʃən kɒɡˈneɪʃən

شکل جمع:

cognations

معنی cognation | جمله با cognation

noun countable uncountable

خویشاوندی، نسبت خونی، رابطه‌ی نسبی، هم‌ریشگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

In linguistics, cognation helps researchers identify related languages.

در زبان‌شناسی، هم‌ریشگی به پژوهشگران کمک می‌کند زبان‌های مرتبط را شناسایی کنند.

The law of inheritance is based on the principle of cognation.

قانون ارث بر پایه‌ی اصل خویشاوندی استوار است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد cognation

  1. noun (anthropology) related by blood
    Synonyms:
    blood kinship consanguinity
    Antonyms:
  1. noun line of descent traced through the maternal side of the family
    Synonyms:
    matrilineage enation

سوال‌های رایج cognation

شکل جمع cognation چی میشه؟

شکل جمع cognation در زبان انگلیسی cognations است.

ارجاع به لغت cognation

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cognation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cognation

لغات نزدیک cognation

پیشنهاد بهبود معانی