امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cognitive

ˈkɑːɡnət̬ɪv ˈkɒɡnətɪv
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more cognitive
  • صفت عالی:

    most cognitive

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1
روان‌پزشکی روان‌شناسی شناختی، ادراکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- The cognitive skills of children develop rapidly in early childhood.
- مهارت‌های ادراکی کودکان در اوایل کودکی به‌سرعت رشد می‌کند.
- The researchers studied the cognitive processes involved in decision-making.
- محققان فرایندهای شناختی دخیل در تصمیم‌گیری را مورد مطالعه قرار دادند.
- Regular exercise positively impacts cognitive function over time.
- ورزش منظم به مرور زمان بر عملکرد شناختی تأثیر مثبت می‌گذارد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cognitive

  1. adjective connected with thinking or conscious mental processes
    Synonyms:
    concentrative prehensive

ارجاع به لغت cognitive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cognitive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cognitive

لغات نزدیک cognitive

پیشنهاد بهبود معانی