فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Cognition

kɑːɡnɪʃn kɒɡˈnɪʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

ادراک، معرفت، فرآیند یادگیری و فهم و داوری، شناخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

the processes of cognition

فرآیندهای ادراک

a child's cognitive development

رشد شناختی کودک

نمونه‌جمله‌های بیشتر

cognitive theory

فرضیه‌ی شناختی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cognition

  1. noun understanding
    Synonyms:
    knowledge understanding awareness comprehension recognition perception discernment intelligence reasoning insight mind attention notice regard observation note acknowledgment cognizance observance apprehension percipience
    Antonyms:
    misunderstanding ignorance unawareness

ارجاع به لغت cognition

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cognition» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/cognition

لغات نزدیک cognition

پیشنهاد بهبود معانی