آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Brain

breɪn breɪn

گذشته‌ی ساده:

brained

شکل سوم:

brained

سوم‌شخص مفرد:

brains

وجه وصفی حال:

braining

شکل جمع:

brains

معنی brain | جمله با brain

noun countable A2

مغز

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

My son John is a brain surgeon.

پسرم، جان جراح مغز است.

We still don't know exactly how the human brain works.

هنوز هم به‌درستی نمی‌دانیم مغز انسان چگونه عمل می‌کند.

noun countable C1

هوش، ذکاوت، خرد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He may not be strong, but he has the brains to lead the team.

شاید قوی نباشد، اما خرد لازم برای رهبری تیم را دارد.

He has his mother's brains.

هوش مادرش را دارد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

David has brains.

دیوید باهوش است.

She didn't have the brain for it.

کله‌ی این کار را نداشت.

noun plural countable informal

باهوش، نابغه، دانشمند، نخبه، اهل علم، مغز متفکر

Who is the brains behind this project?

مغز متفکر این طرح کیست؟

Not even the brains of Oxford can solve this problem.

حتی مخ‌های آکسفورد هم نمی‌توانند این مسئله را حل کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

He is the brains in this organization.

او عقل کل این سازمان است.

verb - transitive informal

ضربه زدن به سر

If I see him again, I'll brain him!

اگر دوباره او را ببینم تو سرش خواهم زد!

They used hammers to brain the attackers.

برای متلاشی کردن مغز مهاجمان از چکش استفاده کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد brain

Collocations

tax somebody's brain(s)

به مغز کسی فشار آوردن، کار فکری دشواری را به عهده گرفتن

Idioms

beat (or rack or cudgel) one's brains

برای به یاد آوردن یا اندیشیدن درباره‌ی چیزی سخت کوشیدن

beat someone's brains out

(با زدن ضربه به سر) کشتن

blow someone's brains out

گلوله به مغز کسی زدن، مغز کسی را متلاشی کردن

have on the brain

دائماً در فکر چیزی بودن، وسواس چیزی را داشتن

pick someone's brains

(عامیانه) کمک فکری از کسی گرفتن، صلاح‌دید کردن

سوال‌های رایج brain

شکل جمع brain چی میشه؟

شکل جمع brain در زبان انگلیسی brains است.

ارجاع به لغت brain

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/brain

لغات نزدیک brain

پیشنهاد بهبود معانی