فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Scholar

ˈskɑːlər ˈskɒlə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    scholars

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable C1
دانشور، دانش‌پژوه، محقق، اهل تتبع، ادیب، شاگرد ممتاز

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a great Persian scholar
- یک دانشمند بزرگ ایرانی
- a Renaissance scholar
- ویژه‌گر دوره‌ی رنسانس
- a Mark Twain scholar
- ویژه‌گر مارک تواین
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد scholar

  1. noun person who is very involved in education and learning
    Synonyms:
    student teacher learner academic intellectual professor bookworm brain egghead sage disciple critic scientist philosopher savant bookish person learned person person of letters schoolchild grind wise person doctor augur tool litterateur gnome

ارجاع به لغت scholar

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scholar» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scholar

لغات نزدیک scholar

پیشنهاد بهبود معانی