شکل جمع:
schoolchildrenشکل عامیانهی این لغت: schoolkid
بچهمدرسهای، کودک مدرسهای، کودک دبستانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We were giggling like naughty schoolchildren.
مثل بچهمدرسهایهای شیطون، هِرهِر میخندیدیم.
The teacher teaches the schoolchild how to write and read.
معلم به کودک دبستانی نحوهی نوشتن و خواندن را آموزش میدهد.
The schoolchildren are taught that everyone must obey the laws.
به کودکان مدرسهای آموزش داده میشود که همه باید از قوانین پیروی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «schoolchild» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/schoolchild