با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Tool

tuːl tuːl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    tooled
  • شکل سوم:

    tooled
  • سوم‌شخص مفرد:

    tools
  • وجه وصفی حال:

    tooling
  • شکل جمع:

    tools

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
آلت، افزار، ابزار، اسباب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- carpenter's tools
- ابزار نجاری
- We need tools to do wiring.
- برای سیم‌کشی نیاز به ابزار داریم.
- A computer can be a good planning tool.
- کامپیوتر می‌تواند وسیله‌ی برنامه‌ریزی خوبی باشد.
- Words are a writer's tools of expression.
- واژه‌ها وسایل بیان یک نویسنده‌اند.
- He became the tool of rich bankers.
- او آلت دست بانکداران پولدار شد.
verb - transitive
ساختن، شکل دادن
verb - intransitive
راندن
- He turned off the highway and tooled slowly up the hill.
- او از جاده‌ی اصلی خارج شد و آهسته به طرف بالای تپه رانندگی کرد.
verb - transitive
مجهز کردن، دارای ابزار کردن
- The factory has been tooled up to make smaller cars.
- کارخانه را برای ساختن ماشین‌های کوچک‌تر مجهز کرده‌اند.
- Aircraft parts must be tooled accurately.
- اجزای هواپیما باید با دقت ساخته شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tool

  1. noun instrument used to shape, form, finish
    Synonyms: apparatus, appliance, contraption, contrivance, device, engine, gadget, gizmo, implement, job, machine, means, mechanism, utensil, weapon, whatchamacallit
  2. noun person who allows himself to be used
    Synonyms: accessory, accomplice, agent, auxiliary, chump, creature, dupe, easy mark, figurehead, flunky, go-between, greenhorn, hireling, idiot, intermediary, jackal, lackey, mark, medium, messenger, minion, patsy, pawn, peon, puppet, stooge, stool pigeon, sucker

ارجاع به لغت tool

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tool» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tool

لغات نزدیک tool

پیشنهاد بهبود معانی