گذشتهی سادهی فعل take
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He took a trip to the city yesterday.
او روز گذشته سفری به این شهر داشت.
He took a deep breath.
نفس عمیقی کشید.
I took a picture of the beautiful sunset.
از غروب زیبا عکس گرفتم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «took» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/took