فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک

    Registered

    ˈredʒəstərd ˈredʒəstəd-ərd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • سوم‌شخص مفرد:

      registers

    • وجه وصفی حال:

      registering

    معنی‌ها

    adjective
    نام‌نویسی‌شده، ثبت‌نام‌شده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    adjective
    ثبت شده، ضبط شده، نوشته شده
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد registered

    1. adjective recorded
      Synonyms:
      noted down enrolled cataloged certified
      Antonyms:
      unregistered
    1. adjective pedigreed
      Synonyms:
      purebred thoroughbred full-blooded pure-blooded blooded
    1. verb be aware of
      Synonyms:
      indicated shown marked read recorded
    1. verb to enlist or enroll
      Synonyms:
      joined
    1. verb record in a public office or in a court of law
      Synonyms:
      recorded listed entered filed enrolled booked posted indicated shown joined inserted enlisted scheduled tallied certified rolled
      Antonyms:
      erased eradicated
    1. verb to show
      Synonyms:
      expressed disclosed manifested

    ارجاع به لغت registered

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «registered» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/registered

    لغات نزدیک registered

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دژرهی دکتردرحقوق دگردیسگر دگرسان پذیری دگرسان گرای دگرسوی کردن دگرش ناپذیر دگرشگر دگرش واکه دگرگونی ناپذیر دگرگونی گشتاور دیدگر سوی دیردرمان دیرپای دیرگزین دیرگشا دیریاز دیسدار شدن دیسلکسی دیسک ران دیماساندن دیوار بازدار دیوان کشور دیوانه و خنده آور دیوسیرتانه دیکسیونرنگار دیکلرر دیگرآنکه