Indicated

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    indicates
  • وجه وصفی حال:

    indicating

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective B2
به‌ نمایش گذاشته‌شده، نشان‌داده‌شده، مشخص‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- the indicated attribute
- مشخصه‌یِ نشان‌داده‌شده
- The indicated device requires reinitialization due to hardware errors.
- دستگاه نشان‌داده‌شده به‌علتِ خطاهای سخت‌افزاری، به راه‌اندازی مجدد نیاز دارد.
پزشکی تجویزشده
- the indicated remedy
- درمان تجویزشده
- the indicated Antihistamine
- آنتی‌هیستامینِ تجویزشده
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد indicated

  1. adjective pointed out
    Synonyms: designated, determined, registered, marked, recorded

ارجاع به لغت indicated

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «indicated» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/indicated

لغات نزدیک indicated

پیشنهاد بهبود معانی