آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۷ مرداد ۱۴۰۴

    Indicative

    ɪnˈdɪkətɪv ɪnˈdɪkətɪv

    معنی indicative | جمله با indicative

    adjective

    نشان‌دهنده، نمایشگر، گواه، علامت، نشان، نشانگر، نشانه، شاخص

    A look which was indicative of joy.

    نگاهی که نشانگر شادی بود.

    The strike was indicative of the workers' dissatisfaction.

    اعتصاب نشانه‌ی عدم رضایت کارگران بود.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    indicative of that

    نشانه‌ی ، دلیل، حاکی از

    adjective

    (دستور زبان) اخباری، خبری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    the indicative mood

    وجه اخباری

    noun

    (دستورزبان) وجه اخباری، فعل اخباری

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد indicative

    1. adjective exhibitive
      Synonyms:
      characteristic suggestive significant expressive symbolic demonstrative diagnostic denotative emblematic evidential ominous auspicious inauspicious prognostic pointing to connotative indicatory evincive designative testatory testimonial significatory denotive apocalyptic augural indicial symptomatic

    لغات هم‌خانواده indicative

    • noun
      indication, indicator
    • adjective
      indicative
    • verb - transitive
      indicate

    سوال‌های رایج indicative

    معنی indicative به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی indicative در زبان فارسی به «حاکی از» یا «نمایانگر» ترجمه می‌شود.

    واژه‌ی «حاکی از» برای اشاره به چیزی به‌کار می‌رود که نشانه، علامت یا دلالتی بر وضعیت، ویژگی یا روندی مشخص دارد. این کلمه اغلب در نوشتار رسمی، علمی، ادبی و تحلیلی دیده می‌شود و به نویسنده یا گوینده امکان می‌دهد تا نتیجه‌گیری یا توضیحی درباره‌ی شرایط موجود ارائه دهد. استفاده از «indicative» نشان می‌دهد که چیزی نه به‌طور مستقیم بلکه به صورت نشانه‌ای، پیامی یا الگویی را منتقل می‌کند که می‌توان از آن برداشت یا نتیجه‌گیری کرد.

    در تحلیل داده‌ها، آمار و گزارش‌های علمی، این واژه کاربرد گسترده‌ای دارد. برای مثال، جمله‌ای مانند «The rising unemployment rate is indicative of economic challenges» به این معناست که افزایش نرخ بیکاری نشانه‌ای از مشکلات اقتصادی است. در اینجا، «indicative» به مخاطب کمک می‌کند تا ارتباط میان یک پدیده‌ی مشاهده‌شده و نتیجه یا شرایطی که نشان می‌دهد را درک کند و تأکید می‌کند که این رابطه دلالتی و تحلیلی است، نه صرفاً تصادفی.

    در متون آموزشی و پژوهشی نیز «indicative» برای توضیح ویژگی‌ها، علائم و نشانه‌های پدیده‌های مختلف به کار می‌رود. به عنوان مثال، در علوم طبیعی یا پزشکی ممکن است گفته شود «High fever is indicative of infection»، یعنی تب بالا نشانه‌ای از وجود عفونت است. این نوع کاربرد نشان می‌دهد که این واژه به شکل دقیق و تحلیلی برای بیان روابط بین نشانه‌ها و وضعیت‌ها مناسب است و به درک علمی کمک می‌کند.

    از نظر زبانی، «indicative» می‌تواند به عنوان صفت به کار رود و معمولاً قبل از اسامی می‌آید تا نشان دهد که آن اسم یا عبارت حاکی از چیزی است. این ویژگی باعث می‌شود جمله‌ها شفاف، رسمی و تحلیل‌محور شوند و نویسنده بتواند روابط میان علائم و نتایج را به‌طور دقیق بیان کند.

    همچنین، این واژه می‌تواند در نوشتار ادبی و تحلیلی به‌کار رود تا حالت استعاری یا نمادین چیزی را نشان دهد. به عنوان مثال، «Her smile was indicative of her relief» نشان می‌دهد که لبخند او نمایانگر احساس آرامش و رهایی او بود. در این حالت، «indicative» نه تنها نشانه‌ای واقعی بلکه حامل بار معنایی و احساسی نیز هست و به توصیف دقیق‌تر حالات و واکنش‌ها کمک می‌کند.

    ارجاع به لغت indicative

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «indicative» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indicative

    لغات نزدیک indicative

    • - indicated
    • - indication
    • - indicative
    • - indicator
    • - indicia
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.